به یک مهمانی دعوت شدهای، نمیدانی بروی یا نه. با اصرار دیگران میروی. وارد مهمانی که میشوی، احساس بدی به تو دست میدهد؛ قلبت تندتر میزند، دهانت خشک میشود و نمیدانی چطور رفتار کنی. فکر میکنی اگر چیزی بگویی، مسخره به نظر میرسد. دوست داری هر چه زودتر مهمانی تمام شود. بالاخره مهمانی تمام میشود و تو حتی یک دوست جدید هم پیدا نکردهای؛ فقط چون خجالتی هستی.
خجالتی بودن یا همان چیزی که باعث میشود شما در ارتباط برقرار کردن با دیگران راحت نباشید، تنها یک احساس است؛ احساسی که تنها در درون شما وجود دارد و فقط خود شما آن را میفهمید. برخی مردم خجالتی بودن را با ترس از اجتماع یا بیماری فوبیا یکی میدانند، در حالی که این دو با هم فرق میکند؛ در بیماری ترس از اجتماع، فرد نسبت به تمام فعالیتهای اجتماعی دچار ترس و نگرانی میشود، در صورتی که فرد خجالتی تنها در شرایطی خاص، نگرانی و اضطراب را تجربه میکند.
کودکی و شکلگیری خجالت
با رشد کودک و بیشتر شدن تجربهها و فعالیتهای اجتماعی، فرد در برخی شرایط خاص در مواجهه با افراد غریبه یا وارد شدن به محیطی ناآشنا، خجالت را تجربه میکند. هر خانوادهای براساس فرهنگ، مهارت و سطح دانش و آگاهیهای خود درباره تربیت کودک، با این وضعیت برخورد میکند. چگونگی این برخورد در از بین رفتن یا ماندگار شدن این حس، تاثیر زیادی خواهد داشت. تمسخر، تحقیر یا شماتت کردن کودک در شرایطی که نسبت به یک وضعیت خاص خجولانه رفتار میکند، باعث میشود احساس خجالت به عنوان یک صفت دائمی او باقی بماند.
دلیل خجالت کشیدن چیست؟
عدهای از متخصصان معتقدند خجالتی بودن علاوه بر نحوه تربیت، زمینه ژنتیک نیز دارد. این متخصصان، تربیت درست و افزایش مهارتهای زندگی در از بین رفتن این حس در افراد را بسیار مؤثر میدانند. بررسیها نشان داده است آدمهای خجالتی از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند و به خاطر همین موضوع، فکر میکنند اگر در یک جمع صحبت کنند، مورد تمسخر قرار میگیرند یا کسی به صحبتهای آنها توجه نمیکند. این دو عامل ( اعتماد به نفس پایین و خجالتی بودن) به طور مداوم در حال تقویت یکدیگر هستند به طوری که اگر فرد به فکر برطرف کردن مشکل خود نباشد، در آینده مشکلات زیادی را تجربه خواهد کرد. همچنین برخلاف تصور همگانی که افراد خجالتی را افرادی درونگرا میدانند، بسیاری از افراد برونگرا هم خجالتی هستند. بسیاری از افراد مشهور مانند هنرمندان، بازیگران سینما، دانشمندان و حتی سیاستمداران هم خجالتی بوده یا هستند. این افراد وقتی در قالب شغل خود قرار میگیرند، مطابق با آن ایفای نقش میکنند اما به محض آنکه به شرایط غیرشغلی برمیگردند، تبدیل میشوند به آدمهایی بسیار خجالتی و معذب!
خجالت و دیدگاههای فرهنگی
خجالتی بودن نزد افراد، خانوادهها، جوامع و فرهنگهای مختلف، معانی متفاوتی دارد. به عبارتی، بعضیها فرد کمرو را فردی ساکت، مؤدب و محترم، مطیع و حرفگوشکن میدانند. در برخی فرهنگها، خجالتی بودن را برای دختران امری عادی و صفتی مثبت به حساب میآورند؛ در حالی که ممکن است این ویژگی را برای پسرها ناپسند بدانند. اما واقعیت این است که خجالتی بودن، یک معلولیت اجتماعی است.
این ویژگی میتواند مانع رشد مطلوب شخصیت افراد شود و برای هر دو جنس - پسر و دختر - نامطلوب است و باعث ایجاد مشکلات زیادی بهخصوص در بزرگسالی و زندگیهای مشترک میشود.
علائم دیگر
فرار کردن از جمع غریبهها، کم حرف بودن، عبوس بودن و کمتر لبخند زدن، عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، عدم برخورداری از روابط دوستانه، شخصیتی انفعالی داشتن، بیزاری از دعوت کردن و دعوت شدن به مهمانیها و مجالس، تمایل به سر و کار داشتن بیشتر با کتاب و اشیا و لوازم مختلف به جای آدمها، شنونده بودن صرف، تأیید کردن هر چیزی بدون بحث و جدل در مورد آن، ترس از مخالفت با نظرات دیگران یا بیان نقطهنظرات خود، ترس دائمی از مورد تمسخر قرار گرفتن.
راههای مقابله با خجالتی بودن
قبل از وارد شدن به یک جمع، اطلاعاتی در مورد آن جمع به دست آورید و درباره چیزهایی که میخواهید یا میشود در آنجا مطرح کرد، فکر کنید.
معاشرت خود را با دیگران بیشتر کنید؛ از جمعهای دوستانه کوچک شروع کنید، به سؤالاتشان جواب دهید و از آنها درباره خودشان، آرزوهایشان، اهدافشان یا موضوعات دیگر سؤال کنید.
صحبت کردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در جمع میترسید، در کلاسهایی که به همین منظور برگزار میشود، ثبتنام کنید.
اگر خجالتی بودن، خیلی شما را آزار میدهد، به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید.
تا حد ممکن از انزوا و گوشهگیری دوری کنید. اگر چند نفری دوروبرتان هستند، کتاب خواندن را کنار بگذارید و سر صحبت را با آنها باز کنید.
اگر به خاطر لهجه، صدا، بوی دهان یا نوع دندانهایتان از جمع گریزان هستید، چرا فکری به حال اصلاح اینها نمیکنید؟
در جمعها کاری کنید که کسل، خسته و بیحوصله به نظر نیایید.
به یاد داشته باشید راه مقابله با خجالت این است که به چیزهای دیگری تمرکز کنید؛ مانند فکر کردن و تصور اینکه چطور میشود از اتفاقات اجتماعی لذت برد.
از طرد شدن یا شکست خوردن، نترسید. قهرمانان ورزشی نیز با وجود احتمال شکست، باز هم به مبارزه و رقابت میپردازند؛ اما تقریبا همه آنها برای برد به میدان میروند و هیچگاه از شکست حرف نمیزنند.
کمرویی، تـردید و دودلی هنگامی رخ میدهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر میکنید. افکـارتـان را متوجه شخصی کنید که در حال گفتوگو با او هستید. در این حالت، هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم طرف مقابل از توجه شما خوشحال خواهد شد.
همهچیز را به خودتان نگیرید. نباید هر چیزی مانند شوخی و طعنه را به عنوان توهین تلقی کنید. مردم اغلب چیزهایی را میگویند که هیچ مقصود و منظوری از آن ندارند؛ هر چند گاهی اوقات مردم نـظـرات نابجا و بیموردی میدهند؛ در این صورت، قاطعانه از خودتان دفاع کنید.
توقعتان را کم کنید. بنا نیست در پایان یک گفتوگو، شما افراد را کاملا مجذوب خود کرده باشید. همین که همه از همصحبتی یکدیگر لذت برده باشید، کافی است. باور کنید!
هول نکنید. آدمهای روبهروی شما هر چقدر هم که مهم باشند، آدم هستند؛ آنها هم معایب و مشکلات و ضعفهای خودشان را دارند؛ عین شما! شاید هم مثل خود شما دارند سعی میکنند کسی متوجه نشود چقدر خجالتی هستند!
:: موضوعات مرتبط:
بازیگری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 912
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0